
ظلم و غفلت، درسی از تاریخ
محمدگل یزدان پناه
بسیاری از مورخین مستعصم بالله خلیفه عباسی را شخصی ضعیف وعیاش و دلباختهای پول و ثروت، معرفی کردهاند که افراد جاهل و حریص بر او مسلط بودند.
گفته شده مستعصم بالله بیشتر از700 زن و ندیمه و هزاران خدمتگار داشت و درآمد سالانه هریک از نزدیکان وی به 500هراز دینار میرسید؛ درحالیکه از عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی خبری نبود و حقوق ماهوار بزرگترین علما و مورخین و مدرسین از 12 دینار تجاوز نمیکرد.
جامع التواریخ آورده: «پس از اینکه هلاکو به بغداد یورش برد و داخل کاخ خلافت گردید، خلیفه را احضار نمود و گفت: تو میزبانی و ما مهمان. زود باش، هرچه شایستهای ما است بیاور! خلیفه درحالیکه از ترس میلرزید، صندوقهای جواهرات و اشیای ارزنده و مرغوب را آورد. هلاکو به این صندوقها اهمیتی نداد و آنها را به افراد حاضر بخشید و روبه خلیفه گفت: اموالی که روی زمین داری آشکارند. این اموال از آن بردگان ما خواهند بود. اما از گنجینهها و اموال مدفونت بگو، چه مقدارند و در کجا دیده میشوند؟
خلیفه از روی ناچاری اعتراف کرد که در حیاط کاخ حوضی پر از طلا است. زمین را کندند تا اینکه سرانجام طلاها را پیدا نمودند. حوض لبریز از طلای سرخ بود. طلاها همه سکه بودند و هر سکهای صد مثقال وزن داشت».
ابن کثیرمیگوید:« وی- مستعصم بالله- جیرهای سربازان را قطع نمود؛ بگونهای که جلوی در مساجد و در بازارها دست تکدی دراز میکردند».
اوصاف و شیوهای زندگی بعضی از زمامداران کنونی شباهت زیادی با مستعصم بالله خلیفه عباسی دارد؛ حواریون حکام و حتی مداحان دربار با القاب خیره کننده، ثروت فراوان و قصرهای مجلل و زندگی مرفهای دارند؛ درحالیکه سربازان درسنگرهای جنگ، شبهای زمستان را با نان خشک سپری میکنند و معاش و مصارف یک مشاور بیشتر از معاش 70 معلم است!!
سرنوشت خلیفهای عباسی بدست هلاکو وحشی و خونخوار رقم خورد؛ دیده شود که ظلم و بیعدالتیها، سرنوشت اینها را کجا خواهد رساند!
فیروزکوه
1399