.jpg)
انقلاب داکتر مهدی!
جناب داکتر محی الدین مهدی نام شناخته شده ی است در مبارزات سیاسی و فکری وفرهنگی چهار دهه ی اخیر کشور ( اقلا برای ما ها ) .. او که از یک فامیل علم پرور ومتدین می آید، در هر دو مرحله ی " جهاد " و " مقاومت " با آمر صاحب شهید همراهی داشت. بعدا در بیست سال گذشته " سیاست " نمود و به " کتاب " اهتمام نمود و کتابخانه ساخت..
داکتر صاحب دیروز نوشت:
(«جبههی مقاومت ملی» نمایندهی تفکر اسلام سیاسی نیست، چون داعیهی دینی در برابر خود ننهاده؛ مبارزهی او برای کسب استقلال، دموکراسی و عدالت اجتماعی را، نباید «جهاد» خواند. )
این کوتاهه ی داکتر صاحب جنجال برانگیز شد، وآواز اعتراض نه تنها از جبهه مقاومت گران " جهاد " خواه بلند شد، که برخی از قلم بدستان چپ وسکولار هم با این طرح همنوایی نشان نداند وآنرا نقد کردند.
این اعتراض ها ونقد ها داکتر صاحب را وا داشت که امروز او معترضین ومنتقدین را منافقین راست وچپ بنامد، وآتش جنجال را هنوز شعله ورتر سازد. او خود را " تابو شکن " نامید ورقیبان راستی وچپی خود را " ریا کار ".
اما شاید کسی او را مشوره داده باشد ویا خودش کمی " چقور " تر فکر کرده باشد، چند ساعت بعد از " بمبارد " رقیبان خود، چیزی شبیه " پوزش نامه " نوشت تا راهی را برای تفسیر " متن " انقلابی اش باز نماید.
نخست باید از صراحت لهجه ی داکتر صاحب سپاسگذاری کرد که بی باکانه دیدگاه خود را بیان داشت ، وباز شجاعت پوزش خواهی شان هم خود گواه بزرگواری است. هر چند " انقلاب " داکتر صاحب مهدی از بستر واژه های قابل تفسیر وتوجیه مانند اسلام سیاسی و جهاد برخاسته است، که خود بحث برانگیز اند، اما مشکل این " جهاد زدایی " از مقاومت، بیانگر یک بحران جدی در شناخت وتعریف جبهه مقاومت ملی است.
من شخصا در شکنندگی این " تابو شکنی " داکتر صاحب مهدی شکی ندارم، وباورم این است که او از مقدمات جنجال برانگیز به یک نتیجه ی جنجالی تر رسیده است. داکتر صاحب با این حرکتش توپ را در میدان رهبری جبهه مقاومت ملی انداخته تا جایگاه پیشینه ی اسلامی ومیراث جهادی توده های مربوط به خود را در شناسنامه ی جبهه تعیین کند.