
قیام سوم حوت 1358، رستاخیز جاویدان و انقلاب ماندگار
در ماه حوت سال 1399 نگاشته بودم که :
( این حکومت مزدور و شکل گرفته از جعل و تزویر و تقلب، اکنون دیگر تصلب شرایین گرفته که نتیجه حتمی آن سکته مغزی و یا سکته قلبی است و این رژیم با همچو سرنوشت حتما سردچار خواهد شد.
اکنون دیگر، فاصله میان این رژیم مزدور و مردم مجاهد افغانستان را، دریای خون و خرمن های آتش تشکیل می دهد.
دریای خون و خرمن های آتش که این سکولار های یاغی و این تکنوکرات های افسارگسیخته، هر روز در کابل و دیگر ولایات، راه می اندازند.
این طرف یک مردم گرسنه و پابرهنه و ریسمان به گردن ولی متعهد و استوار در استرداد حقوق غصب شده شان و آن طرف یک مشت از یاغیان پندیده ای کارد بدست هستند که به غیر از منطق خون و زبان کشتار، دیگر حرفی ندارند.
ما در شرائط بسر می بریم که دیگر امکان نزدیکی و آشتی مردم افغانستان با این حکومت دست نشانده، قطعا وجود ندارد.
این رژیم غدار که به هیچ یکی از تعهدات و قرار ها و قرار داد های خود پای بند نیست.
قیام سوم حوت برای شما مردم زجر دیده افغانستان این پیام را نیز می دهد که شما مردم رنج دیده از شلاق آمریکا و استبداد مزدورانش، اگر به فریاد حزب اسلامی پاسخ دهید و به پا خیزید و اراده برای آزادی، داشته باشید، این مهم با نعره، الله اکبر، امکان دارد و کاخ تقلب و استبداد و نفاق و غدر وخیانت، فرو می ریزد و نیروی خون بر تیغ جنایت، پیروز می شود )
و طوریکه دیدیم رژیم مزدور فرو پاشید و سکولار های جهل زده که ناکام ترین انسان ها در سیاست و اداره و شیوه حکومت داری بودند، به آخرین پناه گاه های خود، فرار نمودند، اما کفر جهانی و تروریزم صلیبی، دست از دسیسه سازی و توطئه گرایی، بر نمی دارد، لذا در این روز ها باید دوباره به سوم حوت 58 برگردیم و این رستاخیز ماندگار را، الگوی خود قرار دهیم.
بلی!
باندهای اجیر و مزدور خلق و پرچم از 7 ثور 57 تا 6 جدی 58 در این 576 روز، این همه خون های که ریختند، نتوانست، عطش و تشنگی شان را نسبت به خون این ملت بلا کشیده که قبل ازین ها هم، قرن ها، شلاق ها و تازیانه های اربابان غدر و استکبار، برسر و پشت شان، فرود آمده بود، فرو بنشاند، رفتند و ملیشه های اشغالگر کمونیزم شوروی را به شکل رسمی بر دوش برداشته آوردند، تا درقتل مردم و ویرانی وطن ما، از همدیگر کمک بگیرند وگاهی سبقت بجویند و تا انقلاب كارگری شان، با نابودی خلق کارگر ما، تکامل یابد!
عناصر هرزه و نابکار خلق و پرچم، برای قتل مردم دهقان و ویرانی کشور ما از مدرن ترین اسلحه وپیشرفته ترین چاقو وچماق و خنجر، استفاده کردند، و در زندان های جهنمی خود برای شکنجه جوانان نابغه و فکور این خطه، پیشرفته ترین وسائل شکنجه را بکار بردند.
این جا بود که در سوم حوت سال 1358 مردم متدین، مجاهد و آزادیخواه کابل، علیه اشغالگران شوروی، دست به قیام سرتاسری زدند که نخستین قیام شهری علیه اشغالگران بود که بعضی ها آن شب را، شب ( الله اکبر ) می نامند.
این قیام که در یک رویارویی نابرابر با اشغالگران روس قرار داشت، به عنوان حماسه ماندگار در تاریخ مبارزات جهان ثبت شده است.
رستاخیز سوم حوت، همه تحلیل ها و تفسیر های تحلیل گران نظامی و سیاسی در دستگاه صلیبیزم و صهیونیزم جهانی را که گویا جهاد و مقاومت در برابر ابر قدرتی مانند اتحاد جماهیر شوروی، امری ناممکن می باشد، نقش بر آب نموده و این طلسم را شکستند و گره این سحر و جادو را باز نمودند.
طوریکه بعد از حمله صلیبی آمریکا بر کشور ما، دستگاه های تبلیغاتی کفر جهانی و تروریزم غربی، جهاد و مبارزه ما را دربرابر آمریکای جنایتکار این ببر کاغذی، نا ممکن و نوعی خود کشی می دانستند.
ولی در خلال 20 سال گذشته دیده شد که سیر حوادث کاملا در مغایرت با یاوه گویی ها و خیالبافی های تحلیل گران نظامی و سیاسی، به پیش رفت.
در قیام سوم حوت، که مردم متدین ما شعور آزادی خواهی خود را به شور آزادی تبدیل نموده بودند و بادست خالی به جاده ها ریختند ولی دیده شد که نیروهای تجاوز گر و حکومت مزدور که در میان اسم خود، کلمه(دموکراتیک؟!!!) را نیز درج نموده بودند، دیوانه وار و بی پروا، این مردم بی دفاع را به آتش و گلوله بستند و ثابت نمودند که دموکراتیک روسی و دموکراسی آمریکایی، هرگز با منطق و با استدلال و با مظاهرات مسالمت آمیز و با حرکت های مدنی، بر خلاف ادعای خود، سر سازش ندارند، و جز با منطق تفنگ و تیغه چاقو و زبان کشتار، حرفی نمی گویند.
طوریکه در عصر رژیم همین سکولار های آفت زده که واژه های جامعه مدنی و حقوق بشر و حق آزادی بیان و...را نیز استفراغ می کردند، حزب اسلامی بخاطر استرداد حقوق مسلم و تثبیت شده زندانیان خود که همه فرزندان فکور این خطه هستند، اعلان تظاهرات نموده بود، در مقابل دیده شد همان کسانیکه دیروز پیشاپیش اشغالگران شوروی، مردم کابل را در سوم حوت 58 به آتش و گلوله بسته بودند، همان ها باردیگر علیه حزب اسلامی، بر طبل جنگ کوبیده و آهنگ آدم کشی نواخته بودند.
سوم حوت، این حماسه ماندگار که در گوش نسل جدید ما طنین انداز است، و بر صفحه جاویدان تاریخ زرین ما حک گردیده است، هرگز در منظر وجدان ما کم رنگ نخواهد گردید.
دراین قیام و نبرد نا برابر که:
- در یک طرف ارتش تا به دندان مسلح و در طرف دیگر ریسمان به گردن ها و پا برهنه ها، بود.
- در یک طرف تانک های غول پیکر و هواپیما های بمب افگن و در طرف دیگر بیل و چوب و کلنگ و تبر، بود.
- در یک طرف غرش تانک و در طرف دیگر فریاد الله اکبر، بود.
- در یک طرف آهن و در طرف دیگر ایمان، بود.
که این خود بیانگر روحیه شجاعت و اجنبی ستیزی، ماست.
این شورش و عصیان در برابر نیروی متجاوز، برای نسل امروز، پیام های دارد، از جمله:
1- انگیزه جهاد در تار و پود مردم افغانستان بافت خورده است.
2- اشغال ستیزی.
3- خود باوری.
4- مبارزه با استبداد داخلی.
جالب اینست که ماشین کشتار و ویرانی بقایای عناصر ددمنش واوباش خلق و پرچم، همان های که همیشه فریاد آزادی خواهی مردم را، خفه نموده بودند، در دوران اشغال آمپریالیزم آمریکا نیز فعالیت داشت و خاموش نگردید.
این شرارت پیشگان ویرانگر در زمان حاکمیت حزب مرتجع خود، مرگ بر آمپریالیزم جهانخوار آمریکا گفته عربده می کشیدند، وهنگامیکه باداران کی جی بی شان آنها را دیگر تنها گذاشتند، پرواز کردند و رفتند و درآغوش آمپریالیزم جهانخوار آمریکا، گرم غنودند، و بعد از اشغال کشور توسط صلیبیزم آمریکایی، خانواده های خود را درآنجا و در بستر کاپیتالیزم و فیودالیزم خوابانیده و خودشان پیشاپیش ملیشه های اشغالگر آمپریالیزم جهانخوار آمریکا دوباره وارد کشور ما شدند، تا مراحل تکاملی انقلاب کارگری خود را این بار با قتل وکشتار ونابودی مردم سلحشور ما، با همکاری با داران آمپریالیزم خود، بپیمایند و اکنون در همان کشور های آمپریالیستی، یکی از مراحل دیگر انقلاب کارگری خود را پیموده و یکی از پی دیگری، به ملاقات مارکس و داروین و فروید و لنین و استالین و... می روند.
بلی!
در این لحظات که این حرف هارا به روی کاغذ هیکل بندی می نمایم، بیشتر از سه سال از آن تراژدی می گذرد که صلیبیزم + صهیونیزم، همراه با منافقین محلی، نتیجه انتخابات 6 میزان 98 مردم افغانستان را به نفع خود رقم زده و طوریکه قبل از قیام سوم حوت، نورمحمد ترکی(نابغه کبیر شرق !!!؟ ) را طی یک کودتای خونین و رسوا، بر دوش مردم ما تحمیل نموده بودند، این بار دوم بود که دومین متفکر!!!؟ (متقلب ) جهان را طی یک کودتای انتخاباتی، بر دوش ما سوار نمودند.
در این روز های که آمریکای جنایتکار، سرمایه مردم بلاکشیده افغانستان را دزدی نموده و برای قمار بازان هموطن خود، توزیع نموده است.
در این روز های که آن چپاول گران فراری، دوباره سر اشتهاء آمده و با تروریزم صلیبی، دارند ائتلاف می کنند و ناقوس جنگ می نوازند، تا پروژه های ناتکمیل خود را در دزدی و چپاولگری و غربی سازی و معتاد سازی جوانان و... تکمیل نمایند.
در همچو روز ها، قیام سوم حوت 58، الگوی زنده ای است برای قیام سرتاسری و یک رستاخیز اسلامی علیه آمریکای جنایتکار و مزدوران سیمینار دیده اش.
مردم ما باید با الگو گیری از قیام سوم حوت، یکبار دیگر طلسم آمریکا را بشکنند و همه تحلیل های بوق و سرنای دشمن زبون را به باد استهزاء بسپارند و از آمریکای جنایتکار مطالبه نمایند تا غرامت و تاوان خسارت و ویرانی افغانستان را بپردازد.
قیام سوم حوت الگوی جاویدان و سرمشق ماندگار برای همه ای مجاهدان، مبارزان و آزادی خواهان مسلمان از فلسطین تا روهنگیا و از جاکرتا تا هسپانیا که در فضای وحشت، اشغال، اختناق، تقلب ، خشونت دموکراسی و تروریزم سکولاری رنج می کشند، خواهد بود .
ای مردم افغانستان!
امروز که حکومت مزدور و سکولار، فروپاشیده و زمینه برای برپایی یک حکومت اسلامی مساعد گردیده است، دیگر نباید قیام سوم حوت را به عنوان یک مناسبت تاریخی، گرامی داشت کنیم، بلکه این رستاخیز عظیم را به عنوان الگوی انقلاب در برابر اشغالگران در سطح جهان و شورش علیه رژیم اشغالگر یهودی در فلسطین و عصیان در برابر استبداد بین المللی و قیام علیه دموکراسی لعنتی که گلون ملیون ها مسلمان را در سطح جهان می فشارد، و خیزش ملیونی مسلمانان در برابر دستگاه های غدر و دروغ و نفاق و خیانت، به بیرون از مرز های خود صادر نماییم.
جوانان مجاهد!
اکنون زمانی فرارسیده است که همه باهم، بر ویرانه های این دوزخ بیدادگر دموکراسی وسکولاری وتروریزم غربی، کاخ عقائد و ایدئولوژی دیگری را اساس نهیم و بقایای باند های مزدور و شرف باخته غربی را همراه با چهره های منحوس شان درخاک پنهان نموده و بنیاد دیگری را برای این مردم رنج کشیده اساس نهیم وزمام قیادت ورهبری این ملت درد کشیده را بدست گیریم.