No-IMG

دین یا فرهنگ؟

بنا به گذارش بی بی سی فارسی واسیلی نبنزوا سفیر روسیه در سازمان ملل از اوضاع زنان در افغانستان انتقاد کرده است،منتها عنوانی که سفیر مذکور ارایه داشته است برای من حائز اهمیت نمایان گردید.

وی گفته است جهت حاکم در افغانستان "سیاست خود در مورد زنان ودختران را با موازین اسلامی توجیه میکند که در واقع اسلامی نیست.کشورهای اسلامی زیادی سعی میکنند به آنها توضیح دهند اما آنها گوش نمی کنند".

البته سفیر مذکور در سخنان خود از رابطهء کشورش با امارت در افغانستان سخن گفته و آن را واقعیت فعلی افغانستان توصیف نموده است که این درست است.

نکته:

برای شخصی مثل من انتقاد سفیر روسیه در ذات خودش کدام اهمیتی ندارد،زیرا من بر این باور هستم که این معضله ها بلکه این نوع مهزله ها در جوامع ما باید توسط خود ما حل شود ونیازی به انتقاد و دخالت این مستعمر وآن مستعمر نباشد،ولی متاسفانه حقیقت تلخ این است که طیفی از حکام در جوامع مسلمان مخصوصا در تاریخ افغانستان داد و وایلای مردم خود را نمی شنوند مگر اینکه بیگانه ی پیدا شود و از دور برای مردم ما دلسوزی صادقانه یا منافقانه کند و شاید باعث انعطاف حکام شود.

بلی،لهذا انتقاد سفیر روسیه وامثالش معنایی ندارد ونکته محسوب نمی شود، بلکه نکته این است که دنیا میفهمد که منع تعلیم دختران ومنع زنان از کار یک فرهنگ اسلامی نیست زیرا این همه مسلمانان واین همه مجامع علمی جهان اسلام اعم از عرب وعجم اعم از هر جنس ومذهبی که هستند موضوع تعلیم ولزومیتِ آن برای زنان ودختران خود را شناخته اند، وجهتی که حق تعلیم برای دختران را تا هنوز نشناخته است بر مبنای مفاهیم طبعی خود وفرهنگی خود چنین میکند.

وبدین ترتیب وبه تدریج در اذهان مردم دنیا  این معضل یعنی معضل بستن مکاتب به روی دختران  بحیث یک برداشت متحجرانه از دین معرفی نمیشودبلکه بحیث یک فرهنگ خاص بدوی ویا اطرافی معرفی میشود.و ذمهء اسلام بریئ میشود.

و ما نیز نیک میدانیم که حقیقت امر چنین است.

منع دختران از تعلیم فاجعه است،مثلا حتی تداوی زن در آینده زیر سؤال میرود،بلکه از همین حالا میتوان گفت که منع تعلیم به معنای جواز تداوی نکردن وطبابت نکردن زنان در یک مملکت میباشد.

یعنی به عبارت شخصی که به منع مکاتب دستور میدهد در حقیقت میگوید زنان ودخترانتان اگر بیمار شد وطبیب نیافت و وفات کرد گپی نیست،برای اینکه زن است.

چونکه علم طب چیزی نیست که تا خواندن صنف ششم حاصل گردد،پس نتیجهء بستن مکاتب به روی دختران این میشود که در چند سال آینده هیچ طبیب زنی وجود نداشته باشد،کورسهای نرسینگ وقابله گی اگر باشد هم جایی طبیب را نمی گیرد وتا جائیی که شنیده میشود همان هم یا محدود یا ممنوع شده است،لهذا در همچو حالی وقتی زنان محتاج عملیات و مداوات شوند چارهء ندارند جز اینکه  به طبیبان مرد مراجعه کنند، اما در اینصورت جامعهء که به منع تعلیم زنان عادت کند و انرا یک فرهنگ مقدس افغانی خود بشمارد آن فتوای قدیم فقهی را که رفتن زن نزد طبیب مرد بخاطر ضرورت را جائز می شمرد،هم اهمیت نمی دهد.

حالا بعضی اشخاص جاهلی پیدا میشوند که با خواندن این متن ذهنشان تعجب میکند و فکر میکنند که من بزرگنمایی می کنم و من چرا در بارهء تعلیم دختران وبسته بودن مکاتب مکرر می نویسم، زیرا آنان از بسکه ذهن خورد وکوچک دارند فکر میکنند موضوع متعلق به فلان خانه وفلان شخص وفلان قریه است، اما فکر نمیکنند که موضوع متعلق به سرنوشت یک مملکت است،موضوع متعلق به فرهنگ فاسد وباطل و بربریی است که سائر فرهنگ های خوب وانسان منشانه واسلام مآبانه در خصوص حقوق زن مسلمان ساکن در افغانستان را  مغلوب ساخته است.

اللهم هل بلغت اللهم فاشهد،اللهم هل بلغت اللهم فاشهد،

الا لا نامت اعین الجبناء.

تبصره / نظر

نظرات / تبصري

د همدې برخي څخه

شریک کړئ

ټولپوښتنه

زمونږ نوي ویبسائټ څنګه دي؟

زمونږ فيسبوک