No-IMG

مرجعیت فکریی اهل سنت وآغوشِ ایران

تبصره.

مسلمانان تنها مسلخ برادران وخواهران خود در غزه را به تماشای عاجزی ننشستند بلکه مسلخ دیگری را نیز  عاجزانه به تماشا نشستند.

مسلخ غزه در طول چهارده قرن سابقهء بسیار داشته است،روزگاری صلیبی ها هزاران باشندهء بیت المقدس را در مقابل دروازهء ورودی شهر با تبرزین مثله می کردند،زمین دیر زمانی رنگ سرخ خون آنان را به رسم یادگار نگه داشت وتاریخ نیز در صحائف خود درج کرد.

اما این مسلخ دوم در چهارده قرن سابقه نداشته است،درست است که در اواخر قرن اول هجری مشخصا در 64 هجری کعبه توسط مسلم ابن عقبه فرمانده یزید ابن معاویه توسط منجنیق درهم کوبیده شد و سنگ های آتش زای که پرتاب شد چوب های ساج سقف کعبه را وساحهء رکن یمانی را سوزانید. اما مهاجمین وجود دشمن خود در اطراف کعبه را یعنی ابن زبیر را که صحابیی پیامبر بود بهانه آورده بودند.

تا اینکه از قضا عمرِ پر مشاهداتِ ما بی سابقه ترین حادثه را در تاریخ مقدسات مسلمین شاهد گشت، حادثهء که میتوان ان را مسلخ اعتقاد نامید.

ماجرای دعوت و ضیافت واکرام وتعظیم آواز خوانان ورقاصه های غربی در پایتخت عربستان را میشد در قالب ترویج فسق وفجور علنیی که در اکثریت سرزمین های مسلمان نشین وجود دارد قلمداد کرد،اما ساختن مجسمهء شبیه کعبه و چرخ زدن زنان نیمه برهنه در کنار آن در شباهت به طواف مسلمانان در اطراف کعبه تفسیری جز این نداشت که مسئله عبارت از تقلیل حرمت کعبه،کلتوری نشان دادن کعبه، استحقار آن بنای معظم،رنجانیدن مسلمانان در انحاء واکناف جهان می باشد.چیزهای که در چندین مطلب در چند سال اخیر از همین دریچه وقوع آن را حدس می زدم ولی فکر نمی کردم که چنین زود اتفاق بیافتد،حالا به این باور شدم که چیزهای بدتر از این نیز در راه است. و به این ترتیب کاریکاتیر سازان پیامبرِ خدا در فرانسه و سوزانندگان قران در سویدن ازین به بعد نفس راحت می کشند و مطمئن میشوند که زین بعد مسلمانان بر اعمال انان شاید چندان اعتراضی هم نداشته باشند.

در این میان بیچارگی مرجعیت اهل سنت که اکثریت امت مسلمان را تشکیل می دهد بیشتر از همه وقت آشکار گردید،هیچ نهاد علمی وعلمائی اهل سنت جرأت اعتراض بر ماجرای کعبه را نداشتند.نه از الأزهر سخنی شنیده شد، نه حتی اتحادیه جهانی علماء مسلمین بیانی واستبیانی ارایه داشت، نه هم سائر نهادهای افتائیی منطقوی چیزی گفتند.

البته سکوت این نهادها جای تعجب هم نیست زیرا بسیاری این نهادها تابع سیاست دولت های خود هستند واین دولت ها یا خود منسلخ العقیده هستند یا هم از پول کشور کعبه خورده واندوخته اند.و یا هم به زور وبازوی مکتب الحاد وسکولاریزم که قدم به قدم پیشروی می کند پی برده و بی چارگیی خود را احساس کرده و خاموشی را بر گزیده اند.

در این صدد ساحت دفاع از قضیهء غزه نیز هر روز تنگتر میشود،چنانکه همه شنیدیم امریکا رسمًا از قطر خواست تا سیاسیون وابسته به مقاومت فلسطین را از خاک خود اخراج کند و حتی دفتر آنان را که فراتر از برقراری مذکرات وتبادل اسیران فعالیتی نداشت بسته کند.

با وصف اعلان رسمیی قطر مبنی بر نبستن دفتر مذکور اما خبرها از وادار سازی بعضی کادرهای فلسطینی به ترک قطر حکایت دارد.گفته شده است اخراج شدگان قرار است ترکیه بروند و انجا نیز نظر به اظهارات مقامات امریکایی فعالیت سیاسی نداشته باشند.

پوشیده نیست تعداد زیادی از منسوبین فکر واندیشهء اسلامی وعلماء بزرگ اهل سنت در ترکیه بسر می برند، آنان یا در اثر تبعید یا بر اساس تهدید ترکیه ی را انتخاب کرده اند که حزب حاکم آن به نحوی وابسته به اسلام گرایی محسوب میشود.

ولی با وصف اسلامگرایی حزب حاکم، قانون ونظم عمومیی حاکم بر ترکیه یک نظم عمومی سکولار هست و این در ذات خود سؤال های زیادی را در خصوص چگونگی داد وستد میان فکر اسلامی وفکر سکولاری مطرح کرده است و در آینده شایذ بیشتر مطرح کند.

با اینهم نظم عمومی سکولار ترکیه در چنان قوت و توان نیست که از فرامین غرب سر پیچی کند و ساحهء امنی را برای منسوبین فکر اسلامی فراهم سازد، افزون بر اینکه سرنوشت فکریی ترکیه مرهون به انتخابات است، وقتی حریف حزب حاکم از طریق انتخابات بر کرسیی اردوگان بنشیند منسوبین فکر واندیشه اسلامی و علماء دینی که آنجا رفته اند همین مقدار از آزادی را نیز از دست خواهند داد.

اینجاست که ایران ساحتی بحیث آخرین بدیل برای مرجعیت فکری اهل سنت مطرح میشود واین از عجائب روزگار است.

ایران و امریکا در نقاطی منافع مشترک و در نقاطی تقابل داشته اند و در این اواخر نقاط تقابل بر نقاط منافع این هردو کشور چیره گردیده است.

از اینکه تقابل هم مقتضیات وهم ادبیات خود را دارد زبان جمهوری اسلامی ایران در ترویج ادبیات تقابل بسیار وارد است و فعال است. اینجاست که تعدادی زیادی از علماءِ اهل سنت که در دولت های دیگر حق برگزاری نشست ها، حق انتقاد صهیونیزم، حق دفاع از فلسطین، حق نقد امریکا، حق نقد سکولاریزم حق دعوت به اتحاد مسلمین،حق نقد حکام خاضع به اسرائیل را ندارند ایران را برخواهند گزید ومفهوم اهل قبله را بر مفهوم اختلافات مذهبی ترجیح خواهند داد.بلکه میان کشوری که لا اقل به تحریم باده وباده گساری متمسک است و برای رفع حجاب تشویق نمیکند رقاصه های امریکایی را دعوت نمیکند و تجسیمی از کعبه نمیسازد و میان دولتی که چنین میکند، فرق خواهند گذاشت.

اگر حکومت ایران از غلظت ادبیات سنی ستیزانهء بعضی آخوندان خود و از ادبیات سفیهانهء روضه خوانان خود بکاهد، به موقعیتی برای مرجعیت فکریی اهل سنت نیز تبدیل خواهد شد.

بلی،شکی نیست چنین چیزی در صورت حدوثِ آن از جایگاه تاریخی اهل سنت می کاهد ولی از قدیم گفته اند "للضرورات احکام".

تبصره / نظر

نظرات / تبصري

د همدې برخي څخه

شریک کړئ

ټولپوښتنه

زمونږ نوي ویبسائټ څنګه دي؟

زمونږ فيسبوک