
بی پرده؛ این عکس به غرض مقایسه میان اخلاق دو زندان بان پهلوی هم قرار داده شده است
بی پرده.
این عکس زیاد انتشار یافته است،و به غرض مقایسه میان اخلاق دو زندان بان،پهلوی هم قرار داده شده است.
شادمانی و پاکی و نه چندان لاغریی این سه زنِ اسیر که در ظرف چهارصد وهفتاد روز اسارت و در چنان مساحتی کوچکی که چهل وشش هزار تن شهید شدند و ده هزار جسد اکنون زیر آوار ها قرار دارد حکایت از اخلاق زندان بان مسلمانِ متعهد می کند.
بالمقابل وضع وحالت آن سه زندانیی فلسطینی از اخلاق زندان بان صهیونی حکایت می کند که با داشتن آن همه امکاناتِ معیشت و فضای امنیت و دعوای مدنیت، زندانیان را در چه وضعی قرار می دهد، زندان ابوغریب و گوانتانامو نیز شاهد است.
آیا این مقایسه درست هست؟
این مقایسه درست هست و لی نیاز به توضیح دارد:
اول اینکه معاملهء نیک با اسیران صفت بعضی مسلمانانی می باشد که متعهد هستند و این تعداد مسلمانان متعهد حالا کم مانده اند، کفایت می کند که به زندان های ممالک مسلمان نظر کنیم. زندان های مسلمانان عبارت از یک مسلخ بزرگ است که در آن تعذیبِ اجساد، تکسیر اعضاء،هتک اعراض، وطنابهای اعدام، توهین ودشنام، وجود دارد.
تعداد زندانیان مسلمان در نزد خود مسلمانان صدها بلکه هزاران مرتبه بیشتر از تعداد اسیران مسلمان در نزد کفار است.
تهمت اکثریت زندانیان مسلمان که در زندان های مسلمانان بسر می برند نیز این است که یا کدام حق سیاسیی را مطالبه کرده اند، یا تعصب قومیی را نقد کرده اند،یا از فرهنگی وهویتی دفاع کرده اند،یا مذهب متفاوت از مذهب حاکم داشته اند،یا برای حاکم مستبدی سلام تعظیم نداده اند.
دوم اینکه یک نکتهء دیگر هم است که بسیاری مسلمانان احساساتی از درک آن غافل هستند یا خودرا به تغافل می زنند. و آن اینکه:
میان اسیر مسلمان و اسیرِ کافرِ غربی یک فرق عمده وجود دارد و آن چگونگی تعامل و بر خورد با مرحلهء مابعدِ حبس می باشد.
مثلاً وقتی یک غیر مسلمان اسیر میشود صدفیصد اطمئنان دارد که کشورش از همان روز اول اسارتش پروندهء وی را روی دست می گیرد و از هیچ سعیی برای رهایی وی دریغ نمی ورزد، و هشتاد فیصد مطمئن است که تلاش کشورش به نتیجه می رسد و روزی رها میشود و بعد از رها شدن هم مشکل پیدا کردن وظیفه و خانه و کاشانه ندارد.
اما اسیر مسلمان احساس میکند که فراموش شده است و ده فیصد هم به سعی کشورش در رهایی خود اطمئنان ندارد و وقتی آزاد شود پریشانی روزگار،فقر وفاقه، فرزندانِ محروم از تعلیم، پدر ومادر مریض، و صدها محرومیت دیگر مانند بوم بر شانهء وی می نشینند.
حتی مواردی رخ داده است که اسیران مسلمان به کشور کفریی که در ان اسیر اند درخواست تقدیم کرده اند که به کشورشان برگردانده نشوند و به یگان کشورهای پیش رفته پذیرفته شوند.
از سوی دیگر چیزی که من ملاحظه کرده ام این است که بسیاری از کفار غربی بر خلاف تصوری که بسیاری مسلمانان از آنها دارند که گویا این کفار غربی بسیار علاقه مندی شدید برای زندگی دارند،مانند شرقی ها علاقمند زندگی نمی باشند.
و علت این است که میان یک زندگی اجتماعی و آرزو رابطهء قوی وجود دارد این انسان شرقی است که پر از آرزوها است.
انسان شرقی غالبا "پُر ارمان" می میرد.
آنچه گفتم نگاهی از زاویهء دیگر به موضوع بود ورنه استواری و پای مردی و اصرار بر حق وصبر مردم مظلوم غزه از بدیهیات است.
هم چنان این تصاویر می رساند که ح م ا س چگونه افرادی را تربیت کرده است که در ازای این همه کشتار وحشیانه بر خشم خود فائق امدند و حکمت را ترجیح دادند.