
مريض روانى كه ابزار تبليغاتى مخالفین ما شده ! - بخش دوم
عادل امين
نگارنده اين سطور كه در سنگر فرهنگى جهاد و مبارزه عليه قشون سرخ فعاليت قلمى و مطبوعاتى داشته ؛ شايد هم بيشتر از سه مراتبه نشست حضورى و سه الى چهار مرتبه ملاقات عمومى و در كنفرانس ها با مهندس حكمتيار و سران ديگر از جهاد نداشته باشم ؛ چون شخصيت فعال و مصروف حكمتيار در هنگام جهاد و مبارزه عليه قشون سرخ بسيار به آسانى وقت ملاقات ايشان به كسى هم ميسر نمى شد و در زمان مصروفيت هاى جهادى و بخصوص حضور ايشان در سنگر هاى جهاد مهمانان چون روان شاد دكتور صمد حامد و غيره رجال سياسى ماه ها ، هفته ها و روز ها در لست انتظار بودند ؛ تا اينكه با ملاقات سكرتر ايشان چون بهير و جرير اكتفا ميكردند ؛ امروز شخصيت حكمتيار بيشتر از نيم قرن مورد توجه و هدف منفى و ترور شخصيت تبليغاتى مخالفين خودش در مطبوعات داخلى و خارجى و در كنار اين همه از زمان جمهوريت محمد داود خان ، دوره جهاد عليه قشون سرخ ، دوره هجرت پشاور ، جنگ هاى داخلى ،دو دهه اشغال ناتو و حتى امارت كنونى هدف قرار گرفته كه بنحوى از صحنه كنار زده و حتى حذف فزيكى شود كه حمله اخير بالاى ايشان در مسجد جامع ايمان واقع در دار الأمان كابل صورت گرفت؛ حتى يك زمان خوب بخاطر داريم كه معتبر ترين نشريه كيهان از كشور ايران به نقل قول از على اكبر ولايتى وزير خارجه آنوقت ايران ، چنين يك خبرى را نشر كرده بود كه اگر حكمتيار از موقف خودش در رابطه به قضاياى كشور تنازل ندارد ؛ پس كسى او را ترور و خودش را غازى ثبت تاريخ بكند كه در همان موقع از طرف رسانه ها و مطبوعات حزب اسلامى با تظاهرات و اعلاميه جواب منطقى داده شد. رؤساى حكومت ها ، احزاب مخالف چپگرا و رژيم هائيكه قصد ترور فزيكى او را داشتند ؛ همه يكى بعد از ديگرى رفتند، محو و حتى عده يى مقبره و محل قتل آنها نا معلوم و مجهول است ؛ ولى با آنهم مخالفين داخلى و خارجى ايشان كه مخمس از كمونيست ها ، قوم پرست ها ، تكنوكرات ها ، استخبارات جهان و منطقه و در ميان مجاهدين عده يى از گروهك هاى وابسته كوشش كردند كه چطور ايشانرا از صحنه سياست و تاريخ دور بكنند ؛ ما مشاهده و بخاطر داريم كه عدم حضور فزيكى او در دوره اشغال دو دهه ناتو و نام ايشان در رديف اول اشغالگران و يكباره حضور و ظهور آن در استديوم ورزشى كابل ، با وجود ركود سياسى و مطبوعاتى ٢ دهه اخير و آنهمه تبليغات زهر آگين گروهك شوراى نظار به عاريت گرفته شده از محبوبيت و شهرت آن در ميان دوستداران تاريخ جهاد كمى و كاستى محسوس نگرديد ؛ ولى رضا و قضاى الهى چيزى ديگرى بوده كه ما بايد به آن تسليم باشيم ؛ اما در اين اواخر و از يك مدت بدينسو رسانه هاى با محتوا و بدون از محتوا و كيفيت مطبوعاتى شخص مريض و روانى را كه نه در حزب إسلامى موقف رسمى داشته و نه هم تا به حال حكمتيار را بيشتر از دو مراتبه ملاقات نكرده از ايشان دعوت بعمل آورده تا توسط ايشان حكمتيار را ترور شخصيت بكنند. اين شخص "عبدالله بهير" نام دارد كه نواده دخترى و فرزند ارشد جناب غيرت بهير مى باشد ؛ اينكه عبدالله چرا روانى و چرا فقط حكمتيار و آنهم توسط نواده دخترى مورد هدف تبليغات منفى قرار گرفته و رسانه ها از ايشان دعوت دارند ؛ پرسش هاى است كه در اين مقاله آنرا با بخش متواتر مورد كنكاش و تحقيق خواهيم گرفت.
مدت ها و يا بيشتر از يك سال است كه اين مسئله سر خط و سوژه رسانه ها و صفحات اجتماعى بخصوص رازق مامون ، حامد ضرابى ، سجيه كامرانى ، سعيد شينوارى و نشست هاى "X" از اين شخص روانى و حتى در صفحات "X " نوشته ها و مطالب ايشان توسط يك گروپ خاص از چپگرا ها بزبان پشتو مديريت ميشود كه چطور حكمتيار را ترور شخصيت بكنند. در كشور سنتى و قبيلوى افغانستان ميان همه اقوام و اكثريت از خانواده ها ، نبيره ها و نواسه ها براى جد و يا هم پدر كلان پدرى نسبت داده ميشوند و تعدادى كم از مردم و آنهم در بعضى از موارد ، عده يى از ذوى الأرحام " ماما خيل " و يا هم از قوم مادرى ياد آورى ميكنند و آنهم ساكنين دهكده ها و بخصوص پشتون هاى افغانستان بيشتر بر جد پدرى تاكيد و از همان سلسله نسب را روايت دارند،