
قصه ی هفت و هشت ثور؛ سی حقیقت مختصر به ارتباط جهاد افغانستان و فروپاشی رژیم کمونستی و پس از آن
۱- حکومت های افغانستان پس از استقلال با سیاست های غیر حکیمانه و نادرست شان در عرصه های داخلی و خارجی زمینه رشد اندیشه و فعالیت کمونستی را در افغانستان فراهم کردند.
حزب دموکراتیک خلق افغانستان که یک جریان مارکسیست با ایدیولوژی الحادی مبنی بر ماتریالیسم و منکر وجود خداوند بود و دین را ارتجاع و بگفته پیشوای خود کارل مارکس افیون توده ها می خواند، رسما در سال ۱۳۴۳ به کمک سازمان استخبارات شوروی یعنی KGB تاسیس شد.
رهبران مهم حزب کمونیستی خلق نورمحمد ترکی،ببرک کارمل، میر اکبر خیبر، سلیمان لایق،حفیظ الله امین، دستگیر پنجشیری؛ عبد الکریم میثاق، نور احمد نور، بارق شفیعی ، اناهیتا راتب زاد، سلطان علی کشتمند، عبد القدوس غوربندی، عبد الحکیم شرعی جوزجانی و منصور هاشمی بودند و از جوانان بارز این حزب نجیب الله احمدزی(بعد ها داکتر نجیب) ، عبد الوکیل، ببرک شینواری و دیگران مشهور بودند.
۲- ده سال دموکراسی(۱۳۴۳-۱۳۵۲خورشیدی) پادشاهی مرحوم محمد ظاهر خان سالهای طلایی برای رشد جریانهای سیاسی و فکری در کشور ، بویژه کمونستهای وابسته به شوروی یعنی جریان خلق و پرچم(حزب دموکراتیک خلق افغانستان) بود.
۳- نهضت اسلامی افغانستان معروف به "جوانان مسلمان " که در پوهنتون کابل و انستیتیوت پلتخنیک با ابتکار عده از استادان چون شهید پوهاند غلام محمد نیازی، شهید استاد برهان الدین ربانی، استاد سید محمد موسی توانا، استاد عبد رب الرسول سیاف، انجنیر احمد شاه احمد زی و محصلان مبارزی چون مرحوم استاد عبد الرحیم نیازی، شهید مولوی حبیب الرحمن، انجنیر حبیب الرحمن، انجنیر گلبدین حکمتیار ، شهید سیف الدین نصرتیار ، شهید داکتر محمد عمر و دیگران آغاز شد، شخصیت های دیگری چون شهید منهاج الدین گهیح ، مولوی محمد یونس خالص ، استاد عبد الاحد عشرتی و دیگران با قلم و کاز فکری از آن حمایت کردند ، نخستین جریانی بود که متوجه خطر بالقوه و بالفعل کمونیزم و نفوذ روز افزون شوروی در افغانستان شد و با وجود همه مشکلات و محدودیت ها مردانه به مقابله کمونست ها در میدان فکر و سیاست پرداخت.
بعد ها علمای مبارز نیز به صف مبارزات اسلامی پیوستند که جمعیت علمای محمدی و خدام الفرقان وتشکل مبارزاتی روحانیون و علمای تشیع را شامل می شود.
۴-روس ها و کمونیست ها بزودی در یافتند که نهضت اسلامی یگانه مانع بزرگ و مؤثر در برابر آنها است که باید از سر راه برداشته شود.
شهید منهاج الدین گهیح موسس جریده گهیح نخستین کسی از حامیان نهضت اسلامی افغانستان بود که توسط روسها و کمونستها در خانه اش ترور و شهید شد.
۵-نفوذ سریع نهضت اسلامی افغانستان در نهادهای تعلیمی بویژه پوهنتون کابل و کامیابی چشمگیر نهضت در آخرین انتخابات اتحادیه محصلین نگرانی روسها و کمونست ها را از رشد روز افزون جوانان مسلمان بیشتر ساخت.
۶-کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ برهبری داود خان که با مشارکت اساسی افسران کمونست خصوصا جناح پرچم مانند پاچا گل وفادار، عبدالحمید محتاط ،فیض محمد وزیری،عبدالقادر پیلوت و دیگران کامیاب شد، تخته خیز کمونست ها برای رسیدن بقدرت سیاسی و گسترش نفوذ روس ها در افغانستان بود.
۷-کمونستهای پرچمی در حکومت داود خان هم در بخش ملکی و هم در بخش نظامی و استخباراتی حضور قوی و کلیدی داشتند.
نعمت الله پژواک، پاچاگل وفادار، عبد الحمید محتاط،جیلانی باختری و حسن شرق که همه عضو جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق بودند در نخستین کابینه داود خان پست های وزارت داشتند.
۸-کمونستها متعاقب کودتای ۲۶ سرطان به سرکوبی نهضت اسلامی و حریفان سیاسی دیگر (چون مرحوم محمد هاشم میوندوال صدر اعظم اسبق که توسط پرچمی ها در زیر شکنجه جان باخت ) آغاز کرده و سلسله زندان و اعدام رهبران و اعضای نهضت را ادامه دادند.
شهید پوهاند غلام محمد نیازی، شهید انجنیر حبیب الرحمن، شهید استاد سیف الدین نصرتیار با جمع دیگری از رهبران و اعضای نهضت اسلامی زندانی شدند و انجنیر حبیب الرحمن شخصیت مهم قیادی نهضت توسط حکومت به اعدام محکوم شده و به شهادت رسید.
رهبران و قیادتهای دیگر نهضت چون انجنیر حکمتیار، استاد ربانی، و اعضای دیگر نهضت مانند مولوی محمد یونس خالص ، حاجی دین محمد، قاضی محمد امین وقاد، انجنیر احمد شاه مسعود و دها آن دیگر مجبور به مهاجرت به پاکستان شدند.
این ظلم داود خان و کمونستهای موجود در حکومت وی،سبب هجرت افراد نهضت به پاکستان - که حکومت آن با حکومت افغانستان رابطه متشنج داشت - و سپس تصادم و عکس العمل نظامی بین حکومت داود خان و نهضت اسلامی در تابستان ۱۳۵۴ خورشیدی شد.
۹-داود خان بعد ازین که کار از کار گذشته بود متوجه اشتباه ائتلاف خود را کمونستها و خطر روسها شد و خواست روابط خود را با پاکستان ،ایران و کشورهای عربی بهبود بخشد و به تضعیف کمونیستها در حکومت اقدام کرد، اما دیگر وقت دیر شده بود و حزب ماركسست ليننست دموكراتيك خلق براى كودتا و گرفتن قدرت سیاسی آماده بود.
۱۰ - کودتای نظامی ۷ ثور ۱۳۵۷ به همکاری و حمایت روسها توسط حزب مارکسیست- لیننیست خلق و پرچم
صورت گرفت و کمونیستها را کشتن داود خان خانواده او قدرت سیاسی افغانستان را بدست گرفتند.
۱۱-با کودتای ۷ ثور حزب خلق و پرچم به تطبیق ایدیولوژی مارکسیستی شروع نموده و به قتل و اعدام و شکنجه و بزندان افگندن مخالفین فکری خویش دست زدند و تصمیم گرفتند تا هیچ شخص و جریانی را که با کمونیزم موافق نبودند زنده نگذارند .
اعضای حزب خلق و پرچم تا توانستند آدم کشتند و مردم را بزندان انداختند و کسی که گرفتار و کشته نشد افغانستان را مجبورا ترک گفت و به پاکستان و ایران و یا کشورهای دیگر پناه برد.
۱۲- نهضت اسلامی که از قبل در رویاروی با کمونیستهای همکار با داود خان قرار داشت و پیشگوییهایش در مورد افتادن افغانستان بدست کمونستها تحقق یافته بود علیه حکومت کمونستی اعلان جهاد کرد.
۱۳- جهاد مردم افغانستان علیه رژیم حکومت مارکسستی - که کشور را بسوی الحاد می کشاند و مارکسیزم و الحاد را با برچه و میله تفنگ تطبیق می کرد - بصورت خود جوش،بدون تد خل خارجی و با دست خالی و تفنگ های دهن پر و چره ای، داس ، نیزه و اسلحه کهنه که در خانه ها بود آغاز شد.
مردم افغانستان درین مرحله و تا سه چهار سال دیگر از پول اعانات خود جهاد را تمویل و تسلیح می کردند.
۱۴- مردم افغانستان که در آغاز از ماهیت رژیم کمونستی آگاه نبودند ، با زیاد شدن مظالم کمونستها آهسته آهسته از مجاهدین نهضت اسلامی -که اکثرا از تحصیل یافتگان و نخبه های جامعه افغانستان تشکیل شده بودند- حمایت کرده و به حقانیت موقف نهضت اسلامی بیش از پیش پی بردند.
۱۵- نهضت اسلامی افغانستان که حالا بنابر عوامل مختلف به چندین حزب مانند حزب اسلامی به امارت انجنیر حکمتیار، جمعیت اسلامی به امارت استاد ربانی ،حرکت انقلاب اسلامی به امارت مولوی محمد نبی محمدی و مولوی نصر الله منصور ، اتحاد اسلامی امارت استاد عبد رب الرسول سیاف و حزب اسلامی برهبری مولوی محمد یونس خالص تقسیم شده و با اضافه شدن تنظیم های دیگر جهادی مانند جبهه نجات ملی برهبری حضرت صبغت الله مجددی،محاز ملی برهبری پیر سید احمد گیلانی در پیشاور و حرکت اسلامی برهبری شیخ محمد آصف محسنی و سازمان النصر در ایران و شورای اتفاق اسلامی ریاست آقای بهشتی در مناطق مرکزی کشور، رهبری جهاد را بدوش داشت در مرکز و محور زعامت ملت افغانستان قرار گرفت.
احزاب و جریانهای سیاسی دیگر چون افغان ملت نشنلستهای قومی پشتون با فکر سوسیال دموکراسی ، مساوات جریان لبرال سوسیال دموکرات ،ستم ملی جریان نشنلست قومی تاجیک با فکر چپی ،شعله جاوید مارکسستهای طرفدارمائو تسه تونگ رهبر انقلاب چین، و گرایش های ازین قبیل، بعضا از طرف رژیم خلقی و پرچمی بشدت تضعیف شده و یا به حکومت کمونستی پیوستند و یا هم بخاطر عدم پذیرش مردمی کاری را ازپیش نبرده منزوی و متواری شدند و یا تنها به کار فرهنگی پرداختند.
۱۶- جهاد مردم افغانستان همگانی شد و شکل انقلاب مردمی را گرفت و همه ملت اعم از مرد و زن و طفل و پسر و جوان، خانه به خانه و قریه به قریه و شهر به شهر در پایتخت و ولایات، از همه اقوام کشور و سنی و شیعه در یک سنگر و با یک هدف برای سرنگونی رژیم ملحد کمونستی جهاد و مبارزه کردند و رژیم کمونستی در لبه سرنگونی و سقوط قرار گرفت.
۱۷- روسها برای جلوگیری از سرنگونی رژیم کمونستی طرف حمایت شان در۶ جدی علنا به افغانستان تجاوز نظامی کردند وافغانستان عملا در اشغال اتحاد شوروی قرار گرفت.
۱۸-غرب و در رأس آن أمريكا كه تا تجاوز نظامى روسها به افغانستان تماشاگر اوضاع بود با دیدن توان مردم افغانستان در مقاومت علیه رژیم کمونستی و بعد از لشکر کشی روسها بر افغانستان برای کوبیدن اتحاد شوروی و انتقام از روسها در ویتنام، به حمایت از مجاهدین در برابر دشمن مشترک وارد صحنه شد.
و با تمویل کشورهای عربی چون مصر ، عربستان سعودی کشورهای اروپایی از طریق حکومت پاکستان به تسلیح تنظیم های جهادی پرداخت.
۱۹- برای مردم افغانستان و مجاهدین، آزادی افغانستان از چنگال روسها و کمونیزم و دفاع از دین و خاک و ناموس هدف بود و برای غرب و آمریکا تضعیف روسها و انتقام از اتحاد شوروی بدست مجاهدین و ملت افغانستان در محراق توجه قرار داشت و برای کشورهای منطقه نجات از پیشروی اتحاد شوروی از اهمیت برخوردار بود و همه در کوبیدن دشمن مشترک یعنی روسها هدف مشترک داشتند.
۲۰- جهاد مردم افغانستان در بعد ملی از حمایت ملت افغانستان، در بعد منطقوی از حمایت اکثر کشور های منطقه، در بعد اسلامی از حمایت رسمی و مردمی کشورهای اسلامی و درسطح جهانی و بین المللی از حمایت مردم دنیا و غرب برای کوبیدن و تضعیف روسها برخوردار شد.
۲۱- مجاهدین با رشادت و قهرمانی عجیب و باور نکردنی توانستند در برابر لشکر تا بدندان مسلح شوروی و کمونیزم بین المللی بایستند و دشمن خونخوار را با همه وحشت و بربریت آن به شکست موجه بسازند.
روسها ده سال ( ۶ جدی ۱۳۵۸- ۲۶ دلو ۱۳۶۷) با تمام نیروی نظامی ارتش سرخ نتوانستند سیطره خویش بر افغانستان را مستحکم ساخته و مقاومت ملت ما را بشکنند.
۲۲- کمونستها هزاران فرزند افغانستان را به کشتکار ها بردند، هزاران انسان بی گناه را بزندان انداختند، روسها با بمبارد ، به توپ بستن ، شکنجه، سوختاندن و وحشت بیش از دو ملیون از هموطنان ما را شهید ساختند و دها هزار دیگر را معلول نموده و میلیونها افغان را مجبور به مهاجرت به کشورهای خارجی ساختند.
افغانستان ویران شد،زیر بناهای اقتصادی کشور از بین رفت و بنیاد های نظام فرد ریخت.
۲۳- سر انجام روسها در افغانستان تاب بقا نیاورده و مجبور به بیرون کشیدن نیروهای شان از کشور ما شدند و فعلا در ۲۶ دلو ۱۳۶۷ هجری شمسی آخرین سرباز ارتش سرخ از خاک افغانستان بیرون رفت و عملا اشغال نظامی افغانستان از طرف روسها به پایان رسید،اما حمایت روسها از رژیم دست نشانده حزب کمونست برهبری داکتر نجیب -که برای فریفتن مردم نام حزب را به حزب وطن تبدیل کرده بود- ادامه داد.
۲۴- دیری نگذشت که اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از هم پاشید و جهان از سر کمونیزم نجات یافت.
تقریبا همه تحلیلگران جهاد افغانستان را بزرگترین عامل در تسریع روند سقوط کمونیزم بین المللی و فروپاشی امپراطوری شوروی می دانند.
اما بعضی از آگاهان جهاد افغانستان را تنها عامل مؤثر در تسریع سرنگونی اتحاد شوروی و پیمان وارسا عنوان می کنند.
۲۵- رژیم کمونستی حزب خلق و پرچم نیز در زیر ضربات مجاهدین سرنگون شد و به این ترتیب خواب کمونست سازی افغانستان و اشغال کشور ما از طرف اتحاد شوروی سوسیالیستی تحقق نیافت.
نه تنها افغانستان آزاد شد، بلکه اتحاد شوروی یکی از دو ابر قدرت دنیا فرو پاشید و کشورهای تحت سیطره روس در آسیای میانه و اروپای شرقی استقلال گرفتند، پکت وارسا از بین رفت و دیوار برلین فرو ریخت.
۲۶- جهاد ملت افغانستان در ابطال و از بین بردن باطل که عبارت از سرنگونی رژیم کمونستی و پایان دادن به اشغال نظامی روسها بود کامیاب شد، اما در احقاق حق یعنی اقامه نظام اسلامی و آوردن ثبات و استقرار و امنتیت به کشور ناکام شد.
۲۷- اسلام بزرگترین بنیاد و انگیزه جهاد شکوهمند ملت افغانستان بود و می توان گفت که کمونیزم در برابر اسلام شکست خورد و مشت بر تفنگ و خون بر شمشیر پیروز شد.
۲۸- شکست کمونیزم بین المللی،سرنگونی رژیم الحادی خلق و پرچم و آزادی افغانستان ، یک دست آورد و رویداد تاریخی در تاریخ معاصر دنیا بشمار می آورد.
ملت افغانستان و نسلهای امروز و فردای ما حق دارند که به این دست آورد پر افتخار مباهات نماید.
۲۹- رهبران مجاهدین، فرماندهان جهادی و فرد فرد مجاهدین بخاطر قربانیها های بزرگ و دست آورد عظیم شان در آزادی افغانستان قابل تمجید و تقدیر اند، اما بی اتفاقی و بی برنامگی آنان که سبب جنگ های داخلی بر سر قدرت شد و نتیجه جهاد ملت افغانستان را برباد داد و زمینه ساز بحران و بی ثباتی های بعدی گردید.
۳۰- تاریخ جهاد شکوهمند ملت افغانستان باید با بی طرفی کامل، بصورت علمی و بدور از تعصب و تحزب مورد مطالعه قرار بگیرد.
منطق یا همه سفید یا همه سیاه یعنی همه خوب و مثبت و یا همه بد و منفی در مطالعه و نقد تاریخ چهار دهه اخیر افغانستان سخت ناکار آمد و گمراه کن است.
نه مجاهدین و رهبران جهادی کامل و بی نقص و عیب بودند و نه هم سر تاپا سهو و تقصیر و خطاکار.
البته اشتباهات و خطاهای رهبران مجاهدین هرگز سبب سفید نمایی و برائت کمونست ها و سردمداران کودتای خونین 7 ثور و عاملين فاجعه 6 جدی نمی شود.
باید خوب را خوب گفت و بد را بد تا به حقیقت برسیم.
در پایان باید گفت که 7 ثور و 8 ثور حالا بخشی از تاریخ گذشته افغانستان است و نباید نسل های امروز و فردای افغانستان اسیر تاریخ و حوادث 7 و 8 ثور باشند.
نسل های کنونی افغانستان باید از گذشته درس بگیرند و اشتباهات و خطاهای پدران خود را تکرار نکنند.
فکر و توجه ما باید بر امروز و فردا متمرکز باشد و باید برای آینده ملت و وطن خود بحیث فرزندان یک ملت واحد فکر کنیم و نسل های امروز که در حوادث 7 و 8 ثور دخیل نبودند باید با یکدیگر درگیر نباشند.